تعداد فرشته خود را پیدا کنید

چرا باید حقیقت سخت را بپذیریم: ما نمی توانیم تصمیمات دیگران را کنترل کنیم

اغلب از من س aboutال می شود که آیا کسی باید به شریک زندگی ، دوست ، عضو خانواده یا کودک بزرگسال خود توصیه کند. پاسخ من همیشه یکسان است: 'آیا آنها از شما مشاوره خواسته اند؟'





البته ، پاسخ آنها همیشه 'نه' است. اگر از آنها خواسته شده بود كه مشاوره دهند ، آنها از من نمي پرسيدند كه آيا بايد آن را ارائه دهند.

در روزهای جوانی ام ، وقتی به اندازه کافی مغرور می شدم و فکر می کردم می دانم چه چیزی برای دیگران مناسب است ، من هم همیشه مشاوره ناخواسته می دهم. من حادثه ای را به یاد می آورم که به وضوح فهمیدم که رابطه ای که یکی از دوستانم در آن قرار دارد به سر نمی برد و او صدمه خواهد دید. من اکیداً به او توصیه کردم که وارد رابطه نشود ، حتی اگر او از من درخواست کمک نکرده باشد. بعداً ، وقتی رابطه کار نکرد و او صدمه دید ، احساس نمی کرد می تواند برای کمک یا راحتی به من مراجعه کند. او نه تنها در برابر کمک من مقاومت کرد ، بلکه به دلیل مشاوره ای که از من خواسته شد ، دیگر دوست من نبود.



من معمولاً وقتی توصیه می کردم مراقب خود باشم ، فکر می کردم ، اما بدیهی است که دیگران موافق نیستند. آنها عموماً دفاعی می گرفتند ، یا با من بحث می کردند و مقاومت می کردند ، یا دوستی را ترک می کردند. نمی توانستم بفهمم چرا آنها عقل بزرگ من را نمی خواهند!



با گذشت سالها ، سرانجام فهمیدم که دیدگاههای تحمیل کننده من به عنوان تقسیم خرد تعبیر نمی شود و در عوض مراقبت من به عنوان تلاشی برای کنترل تلقی می شود.

وقتی صحبت از مشاوره ناخواسته می شود ، غالباً بین قصد و تأثیر ما اختلاف وجود دارد.

وقتی از مردم می پرسم که چرا می خواهند مشاوره خود را ارائه دهند ، پاسخ آنها به طور کلی در مورد تمایل فرد به تغییر است زیرا آنها به خود و دیگران آسیب می رسانند. وقتی از آنها می پرسم که آیا آنها قبلاً نگرانی خود را ابراز کرده اند ، پاسخ به طور کلی چندین بار بوده است. وقتی می پرسم چرا آنها می خواهند دوباره مشاوره دهند ، آنها می گویند امیدوارم که این بار شخص آنها را بشنود و تغییر کند.



این افراد بدیهی است که مراقبت می کنند ، اما آنها نمی دانند که ارائه مشاوره ناخواسته به ندرت به عنوان یک مراقبت تجربه می شود. در عوض ، آن را اغلب به عنوان تهاجمی تجربه می کنند ، زیرا دستور کار این است که شخص دیگر را به جای تلاش برای درک ، تغییر دهد چرا آنها در حال انتخاب هایی هستند که انجام می دهند.



دلو زن قوس مرد

به تجربه من ، اگر قبلاً هرگز این توصیه خاص را ارائه نداده اید ، می توانید یک بار امتحان کنید. اما اگر فرد در دسترس نباشد ، پس احتمالاً پیشنهاد مجدد آن به منزله نادیده گرفتن مستقیم نمایندگی وی و تلاش برای کنترل تصمیمات یا احساسات وی خواهد بود. حتی اگر ممکن است شخصی را که می خواهیم به او مشاوره بدهیم دوست داشته باشیم ، تمایل ما به مشاوره بدون اینکه از ما خواسته شود وسیله ای برای سلب قدرت از آنها و دور کردن آنها از درون عمیق آنها است که احتمالاً می داند کار صحیح چیست .

می توانید به این شخص بفهمانید که او را دوست دارید و تماشای آسیب رساندن به خود یا دیگران برای شما دلخراش است ، اما این تنها کاری است که می توانید انجام دهید. اگر طرف مقابل به فکر خود و شما نیست ، گفتن دوباره به او احتمالاً باعث مقاومت بیشتر می شود. من می دانم که به نظر می رسد مهم است که به آنها بفهمانند که به خودشان آسیب می رسانند ، اما آنها احتمالاً از قبل این را می دانند و شما به آنها می گویید که آنها را تغییر نخواهد داد.



چرا باید حقیقت سخت را بپذیریم: ما می توانیم

عکس: داستانهای Pixel



تبلیغات

در نهایت ، ما در برابر انتخاب دیگران درمانده ایم - و باید این را بپذیریم.

وقتی به شخصی اهمیت می دهید ، بسیار دردناک است که تماشا کنید به طریقی به خود یا دیگران آسیب می رساند. اما اغلب اوقات ، نیاز ما به جلب 'مشاوره' به آنها کمتر از تلاش برای کمک به آن شخص و بیشتر ناشی از خواستن کنترل آنچه در اطراف ما اتفاق می افتد ، ناشی می شود.

وقتی سرانجام درماندگی خود را نسبت به انتخاب دیگران بپذیریم ، در این صورت نه تنها آزادانه می توانیم از خود مراقبت کنیم ، بلکه امید به تلاش برای کنترل آنها - تلاش برای ایجاد تغییر در آنها را نیز رها می کنیم ، که بسیار بزرگ است اتلاف انرژی خوب است که کنترل آنچه می توانیم کنترل کنیم ، انتخاب های خودمان است ، بسیار خوب است ، اما تلاش برای کنترل آنچه نمی توانیم کنترل کنیم ، طاقت فرسا است.

من می دانم که پذیرفتن اینکه ما هیچ کنترلی بر آنچه دیگران با خود یا دیگران انجام می دهند نداریم چقدر سخت است. درماندگی نسبت به انتخاب دیگران یکی از سخت ترین احساسات است. غالباً ، نه تنها با دادن توصیه های ناخواسته بلکه با عصبانیت یا سرزنش سعی می کنیم از این احساس جلوگیری کنیم. مواجهه با واقعیت عدم کنترل ما بر دیگران ، به آگاهی و آگاهی از آنچه واقعاً در این لحظه ها تجربه می کنیم ، نیاز دارد. بنابراین وقتی یاد می گیرید این احساس و این واقعیت را بپذیرید ، با خود بسیار مهربان ، ملایم و دلسوز باشید.



28 نوامبر سازگاری زودیاک

اگر تماشای شخصی که از بین می رود شخصی برای شما بسیار دردناک است ، ممکن است لازم باشد فاصله ای با آن فرد ایجاد کنید. شما هر چقدر به آنها اهمیت دهید چاره ای برای ایجاد تغییر آنها ندارید ، اما این انتخاب را دارید که در کنار آنها باشید یا نه.

من می دانم که چقدر چالش برانگیز است تماشای شخصی که دوست دارید خود را با الکل ، مواد مخدر یا غذای بی ارزش خودکشی کند یا اینکه به دلیل عصبانیت و راه های مختلفی که خود را رها می کنند ، کار یا رابطه خود را از دست می دهد چقدر چالش برانگیز است. بارها و بارها مجبورم کلماتم را ببلعم و دور شوم ، دستهایم را روی قلبم بگذارم و از طریق شکستن قلبم و درماندگی بر آنها ، خودم را آرام کنم.

سپس ، وقتی اتفاق بدی که من می دانستم رخ می دهد رخ می دهد - آنها حمله قلبی می کنند ، سرطان می گیرند ، کار خود را از دست می دهند یا رابطه خود را از دست می دهند ، حتی با دارو غرق در اضطراب یا افسردگی می شوند ، یا فرزندان آنها دچار مشکل می شوند - آن وقت است که می توانم بیایم ، با آنها گریه کنید ، و هر حمایتی که بتوانم ارائه دهم. همزمان با اینکه به آنها کمک می کنم تا غمگین شوند ، بنابراین ، من هم به راحتی خودم را راحت می کنم من غم و اندوه با یادآوری دوباره ناتوانی خود در برابر دیگران و نتایج تصمیمات آنها.

این روزها هرگز توصیه نمی کنم مگر اینکه از من بخواهم. مشتری های من به من مراجعه می کنند زیرا آنها خواهان کمک هستند ، و آنها در برابر آنچه من به آنها پیشنهاد می کنم باز هستند - اما حتی با آنها ، من قبل از اینکه من مشاوره بدهم ، ابتدا می پرسم. بیشتر اوقات ، من حتی وقتی آنها س askال می کنند توصیه نمی کنم بلکه بیشتر به آنها کمک می کنم تا به حقایق خودشان برسند ، زیرا اکنون می دانم که نمی توانم بدانم برای شخص دیگری چه چیزی مناسب است. اکنون آنها را آموزش می دهم تا با درک درستی از آنچه برای آنها مناسب است ، به درونیات خود اعتماد کنند. من اغلب از مشتری هایم می خواهم که بخشی قدیمی تر و عاقلانه تر از خودشان - خود بالاترشان - را تصور کنند و از این قسمت بپرسند چه چیزی در بالاترین سود آنها است. آنها اغلب با دریافت پاسخهایی که موجب تسکین آنها می شود کاملاً متعجب می شوند.

به جای اینکه بخواهیم مشاوره های بدون درخواست را مستقیماً به آنها تحمیل کنیم ، وقتی دیگران را تشویق می کنیم که احساسات و شهودشان را بشناسند - یعنی شناخت درونی شان - از یک موقعیت ، هدیه ای عالی به آنها پیشنهاد می دهیم. ما نه تنها به آنها اجازه می دهیم که به تنهایی به تحقق سالم برسند ، بلکه به خود اجازه می دهیم مسئولیت اقدامات آنها را نیز کنار بگذاریم. ما این مسئولیت را از خود به عهده شخصی می گذاریم که می داند دقیقاً چه کاری باید انجام دهد: خود شخص.

آیا می خواهید اشتیاق شما به سلامتی دنیا را تغییر دهد؟ مربی عملکرد تغذیه شوید! امروز برای عضویت در ساعات اداری زنده آینده ما ثبت نام کنید.

با دوستانتان به اشتراک بگذارید: