الهه نورس جهنم

هلا (هل یا جهنم) الهه نورس قلمرو مردگان و آخرت (نیفلهل) است. مبلغان مسیحی از نام آن به عنوان نمادی از جهنم استفاده کردند. او دختر لوکی با غول پیکر Angrboda ، خواهر کوچکتر گرگ فنریر (گرگی که اودین را کشت) و مار Jörmungandr (که در اقیانوس اطراف میدگارد زندگی می کند) است.
نام آن به معنی است کسی که پنهان می کند یا می پوشاند. و پادشاهی او توسط نه حلقه تشکیل شد ، جایی که کسانی که در اثر بیماری یا پیری مردند رفتند. کسانی که در جنگ کشته شدند ، توسط والکیری ها گرفته شده به آسگارد رفتند و روح آنها نیمی در کنار اودین و نیمی در کنار فریجا ماند.
فوریه 14 زودیاک
او به عنوان یک زن زیبا در نیمی از بدن و یک بدن در حال تجزیه ، سیاه ، در نیمه دیگر. اودین به دلیل ظاهر او را به دنیای Niflheim (دنیای مه آلود) که در کرانه رود Nastronol قرار دارد و در اساطیر یونان معادل رود Aqueronte است تبعید کرد.
کاخ آن الویدنر (بدبختی) نامیده می شود ، دارای پلی بر روی پرتگاه ، درب بسیار زیاد ، دیوارهای بلند و آستانه ای به نام ویرانه. دروازه ها توسط ناظری به نام گرم محافظت می شوند ، و او سرنوشت هر روح پس از مرگ را تعیین می کند . ارواح شیطانی به قلمرو منجمد شکنجه های ابدی رفتند. اما بر خلاف مفهوم یهودی-مسیحی درباره او ، پادشاهی او همچنین به عنوان حمایت و ملاقات برای روحانی که قصد تجدید حیات دارند ، بود.
جهنم با کسانی که به دلیل کهولت سن و بیماری جان خود را از دست دادند ، به ویژه با کودکان و زنانی که در هنگام زایمان جان خود را از دست دادند ، تسلیم کننده و آرام بود. الهه ای بی طرف ، اما خدایی که طی قرن ها شیطان پرست شده است . مردم مادرسالار جهنم را به عنوان جنبه ای از مرگ که در مادر بزرگ وجود دارد ، می پرستیدند. او درگاه زندگی (تناسخ) و مرگ است. مطابق با Faur (2007):
در نظر گرفته شده است شخصیت محافظ کوه ها ، در برابر یخچال های طبیعی و سیل. آنها که خود را 'فرزندان الهه جهنم' می دانند ، به وجود 'دنیای دیگری' در کوهستان ، جایی که پس از مرگ به آنجا می روند تا در انتظار تولد دوباره ، دریافت عشق ، شفا ، غذا و گرما باشند ، ایمان داشتند. کلمات سوئدی هلیگ و جهنم به معنای 'مقدس' و 'کامل' هستند و صفات الهه جهنم را توصیف می کنند ، اما توسط راهبان مسیحی تحریف شده اند ، در الهیات مسیحی (جهنم) با وجود نام های متعدد افراد و مکان ها ، مترادف با 'جهنم' شده اند که این پیشوند را دارند ..
او ظرفی به نام گرسنگی را می خورد ، با استفاده از چنگالی به نام پنیری ، که توسط نوکرانش پیری و نجابت سرو می شود. مسیری که به خانه جهنم منتهی می شود ، مصیبت نامیده می شد و از میان جنگل آهنین ، با درختان فلزی عبور می کرد که برگهای آنها مانند خنجر بریده می شود.
جهنم یک پرنده قرمز تیره دارد که آغاز راگناروک را اعلام می کند. در این جنگ ، الهه به پدرش ، لوکی کمک خواهد کرد ، خدایان irsir را نابود خواهد کرد و در جنگ با الهه های Bil و Sun می میرد. هنگام بازدید از پادشاهی بشر (میدگارد) ، الهه سوار مادیان سه پا شد و گرسنگی ، بدبختی و بیماری را گسترش داد.
جهنم نشان دهنده جهان چتونیک است که شمن می تواند از طریق خلسه عمیق یا با استفاده از مواد توهم زا به آن دسترسی پیدا کند. به عبارت دیگر، پادشاهی جهنم مربوط به واقعیت عادی نیست بلکه تصاویر ناخودآگاه و نمادین است . تصویر جهنم جنبه هایی از خدایان باروری باستان را نشان می دهد. مرگ باید بخشی از زندگی باشد تا چیز جدیدی متولد شود. بنابراین ، دوگانگی در شکل جهنم. این نماد مادر وحشتناک ، جنبه تاریک مادر بزرگ است. او قبر وحشتناک است و - مانند مادر زمین - رحمی که زندگی از آن متولد می شود زیرا قبل از تولد از بذرها (روح ها) استقبال ، محافظت و تغذیه می کند.
فرشته شماره 78
او در Ragnarök از روح Baldur که برای بازسازی و حکومت دنیای جدید دوباره متولد خواهد شد ، محافظت و محافظت می کند.
به عنوان یک تصویر کهن الگوی ، می توان آن را با Kore / Persephone مرتبط دانست. چهره دوگانه آن این دو جنبه را نشان می دهد. چهره زیبا و جوان کره باکره و چهره مرگ ملکه پرسفونه. او همچنین ماه تاریک ، بلعنده ، طرف تاریک و تهدید کننده ناخودآگاه است. در آن ، ترس ها ، ترس ها ، ضربه ها و جنبه تاریک مجموعه مادرانه را می یابیم که همه باید با آن روبرو شویم. اما مکانی است که پتانسیل عظیمی برای زندگی جدید در آن وجود دارد. جایی است که می توانید برای بیداری جدید استراحت کنید.
این نشان دهنده شکم نهنگ در سفر قهرمان است. در افسانه های مختلف ، قهرمانانی را می یابیم که باید به دنیای مردگان مانند هرکول ، روان و اورفئوس فرود آیند. در آن لحظه قهرمان با مرگ خود روبرو می شود و این تصور را به وجود می آورد که درگذشته است. مطابق با کمپبل (1997) ، ورود به دنیای مردگان نوعی نابودی خود است. قهرمان به درون می رود تا دوباره متولد شود. این ایده آغاز است و ما چندین مرگ را پشت سر می گذاریم تا منیت بتواند به سایر سطوح آگاهی برسد.
برای رسیدن به پادشاهی نیفلهل لازم است از پلی وسیع که با بلورهای طلایی روی رودخانه یخ زده Gjöll سنگ فرش شده عبور کرده و از Mordgud اجازه ورود بخواهید. نگهبان موردگود زنی بلند قامت ، لاغر و بسیار رنگ پریده بود ، که از کسانی که می خواستند وارد عرصه جهنم شوند ، در مورد انگیزه خود ، در صورت زنده بودن ، و در مورد لیاقت آنها ، در صورت کشته شدن ، و همچنین درخواست هدیه (معمولاً طلا) سکه هایی که همراه با مردگان در گورها مانده بودند) ، که به شارون برمی گردد ، قایقرانی که مردگان را به دنیای هادس می برد و سکه های طلا می خواست. سگ گرم بسیار یادآور سگ سربروس است که از ورودی پادشاهی هادس محافظت می کرد.
جهنم ، مردگان با صبر ، عطوفت و مهربانی پذیرفته و از آنها مراقبت می کردند و منتظر احیای دوباره آنها بودند. او نسبت به جنایتکاران بی رحم بود. آنها در جهنم تبعید شدند و مجبور شدند در رودخانه های یخی با دودهای سمی پرسه بزنند یا در غارهای پر از مار بمانند.
سرانجام، الهه جهنم گیرنده و نگهبان اسرار زندگی پس از مرگ بود . این ترس را از بین می برد و ناپایداری زندگی را با چرخه های زندگی و مرگ خود ، که شامل خدایانی است که از مرگ در امان نبوده اند ، به یاد ما می آورد.
آنچه ممکن است امضا کند
در اساطیر نورس ، حتی خدایان نیز مورد بازسازی قرار می گیرند. همه آنها در راگناروک درگذشتند و فرزندانشان جای آنها را گرفتند. آنها به یاد می آورند که همه چیز باید نابود شود ، بمیرد ، در رحم مورد استقبال قرار گیرد و برای زندگی جدید جوانه بزند. و جهنم آن لحظه مرگ ، رنج و انتظار را به یاد ما می آورد.
با دوستانتان به اشتراک بگذارید: