مطالعه کتاب مقدس: ایمان بدون آثار مرده است - جیمز 2: 14-26

ایمان و آثار - جیمز 2: 14-26
(جیمز 2: 14-26) و این ایمان توسط کارها کامل شد؟ و کتاب مقدس تحقق یافت که می گوید: ابراهیم به خدا ایمان آورد ، و آن را به عنوان عدالت به او نسبت دادند ، و او را دوست خدا نامیدند. بنابراین ، می بینید که انسان با کارها ، و نه تنها با ایمان ، توجیه می شود. به همین ترتیب راحاب فاحشه ، آیا وقتی کارفرمایان را دریافت کرد و آنها را از راه دیگری فرستاد ، آیا او با کارهایی موجه نبود؟ زیرا همانطور که بدن بدون روح مرده است ، ایمان بدون کارها نیز مرده است. وقتی پیام آوران را دریافت کرد و راهی دیگر برای آنها فرستاد؟ زیرا همانطور که بدن بدون روح مرده است ، ایمان بدون کارها نیز مرده است.
معرفی
این قسمت در موضوع ایمان و آثار اساسی است. انسجام ادبی داخلی اکنون کاملاً روشن است. ما قبلاً دیدیم که ایمان اصیل باید عملی شود و ایمان در میان آزمایشات آزمایش و حفظ می شود (1: 3). اکنون نیاز به ایمان برای عمل آشکار شده است. از توصیه به عمل كننده بودن و نه فقط شنونده بودن (1: 22-25) ، ما به حقیقت ایمانی می پردازیم كه م moveثر باشد (2: 18-26). به همین ترتیب ، دیدار با یتیمان و بیوه ها (1:27) ، نمونه ای از دین که خدا آن را تأیید می کند ، در مذهبی که زبان مذهبی او به عنوان تمسخر برای اخراج بدون نیاز به فقیر است ، ادامه منفی دارد (2: 15-16).
حتی مشهودتر رابطه با قسمت اول فصل است زیرا جدا از ذکر یک گفتگو (18) ، تشابه بین هر دو نیمه مشهود به نظر می رسد. RP Martín آن را به شرح زیر شرح می دهد:
- برادران من ... ایمان ، ج 1 - برادران من ... ایمان ، ج 14.
- مرد فقیر با لباسهای ژنده پوش ، آیه 2 - یک خواهر یا برادر برهنه و نیاز به تأمین معاش ، ج. پانزده.
-
مرد فقیر ... ثروتمند در ایمان ... خدا را دوست دارد ، آیه 5 - ایمان ... کار می کند (که بارها در این قسمت آورده شده است) - شما خوب عمل می کنید (kalos poieite)، v. 8 - شما خوب عمل می کنید (kalos poieis) ، v. 19
- نام نیکویی که به وسیله شما خوانده می شود ، ج 7 - (ابراهیم) دوست خدا نامیده شد ، ج 2. 3
خط داستان در هر دو قسمت فصل مشابه است. این کار با یک س 1.ال اولیه (1.14) و سپس یک مورد فرضی (2.3 ؛ 15.16) شروع می شود ، که با یک س withال (4.16) به پایان می رسد. در یک مورد ما ناسازگاری منطقی رفتار داریم (6،7) ، در مورد دیگر تظاهر به جدا کردن ایمان و کار به پوچ تبدیل می شود (18،19). به همان روشی که (2: 8-11) کنایه از ایمانی است که از قانون عشق پیروی می کند ، (در 2: 20-25) نمونه های ایمان مطیع ابراهیم و راحاب ارائه شده است. پایان با so… so (12) و همینطور (26) مشابه است.
جیمز ، که با صحبت در مورد داشتن ایمان آغاز می کند (1) ، دو توصیف نمایشی از چگونگی درک ایمان ارائه می دهد: الف) ایمان نمی تواند به نفع خود بپردازد که ثروتمندان را چاپلوس می کند و فقرا را تحقیر می کند. ب) ایمان تنها زمانی به معنای واقعی خود می رسد که با کارهای خیر و رحمت همراه باشد - و بیان شود - که نمونه ای از آن ارائه شده است (15،16). این ایمان نسبت به نجات زنده است (26) ، نه مرده است (17) و نه بی اثر (20). ایمان نمی تواند احساسی باقی بماند که از بیان صرف تقوی فراتر نرود (16). و همچنین تلاوت ساده عقیدتی اعتقادی (19) نیست ، که از جذابیت باز نمی ایستد (20).
ده مورد وجود دارد که ایمان و کارها با هم ذکر می شوند ، اما تأکید بر پیوند هر دو است. مبنای بحث بعدی که در این س haveال داریم آیا این ایمان می تواند او را نجات دهد؟ (14) ، یعنی ، کل بخش مربوط به ایمانی است که شایسته نام است.
بحث منطقی (جیمز 2: 14-17)
نکات اساسی قسمت مشخص و منطبق بر استدلال کلی است. این کار با سوال سود (14،16) آغاز می شود اما با سوال زندگی و مرگ پایان می یابد (17 ، 26). هر دو س toال به اصالت ایمانی که ادعا می شود اما توسط آثار نشان داده نمی شود ، معطوف می شوند. اشیا بر اساس وجودشان عمل می کنند. آثار هرگز جای ایمان را نمی گیرند ، بلکه وجود آن را آشکار می کنند.
سبک سانتیاگو معمول است که این پاراگراف را بدون هیچ کلمه ارتباطی با موارد بالا شروع کنید ، اما عدم وجود هر پیوندی ما را وادار می کند که تقبیح ایمان غیر عملی به خودی خود مورد توجه او باشد. جای تعجب است که در مورد رابطه با آنچه که مقدم است ، یعنی آیا ایمان به خداوند ما عیسی مسیح (1) از زاویه دیگری دیده می شود؟ یا آیا رابطه ای بین شخصیت مناسب ایمان و ذکر قضاوت وجود دارد (12،13)؟
1. ایمان بدون آثار ، ج 14
دو سوال بلاغی عمدا در انتظار پاسخ منفی هستند. اولین مورد شامل غیر انتفاعی ایمان غیر عملیاتی است. مورد دوم ، به طور خاص و طبقه بندی شده ، عدم توانایی چنین ایمانی در پس انداز را تأیید می کند. وقتی هر دو چیز با هم ترکیب شوند ، نتیجه رقت انگیز خواهد بود: این ایمانی بی فایده برای نجات است ، که نتیجه ایمان واقعی است. در س firstال اول ، لهجه را روی گفته (ادعای ایمان داشتن) و در س secondال دیگر روی کلمه la (بازگشت به ایمان بدون کار) قرار دادیم. با نگاهی به آینده رستگاری و قضاوت آینده ، معیار حرفه کلامی نخواهد بود ، هر چند صادقانه و اصرار آمیز باشد ، بلکه ایمانی است که با چیزی بیشتر از کلمات (14) یا احساسات تقوی صرف بیان می شود (15 ، 16 )
2. تصویری از ایمان بدون کار ، vv. 15.16
اگرچه این مثال فرضی است ، با این حال ، تصاویر فقر از جمله مواردی که جیمز در اورشلیم به همراه تهیه آن کلیسا برای تأمین نیازها می دید ، می توانست مطالبی را برای این تصویر در اختیار او قرار دهد. یحیی رسول چیزی مشابه این را خواهد گفت (1 جن 3: 17-18) ، اگرچه با کاربردی متفاوت. در مورد خوانندگان ، موقعیت هایی به همان اندازه ناخوشایند که در این متن شرح داده شده ، منتفی نیستند.
پاسخ به نیاز (16) آنقدر توهین آمیز و بی فایده است که تکرار سوال اول کافی است چه فایده ای دارد؟ (14) اقدامات ایمانی شامل تأمین نیازهای مادی دیگران است. در این صورت هیچ منفعتی برای نیازمندان وجود ندارد زیرا آنها هیچ کمکی دریافت نمی کنند. تجزیه و تحلیل سخنان یکی از شما با بی بضاعت جالب است: با آرامش بروید ، یک وداع گرم بین یهودیان است ، آنها تحقیر نمی کنند و خود عیسی از آنها استفاده می کند ، اما پس از گوش دادن و عمل به نفع کسی که چنین کلماتی را دریافت کرده است (Lk 7:50) (Lk 8:48). بدون شک ، ابراز همدردی ارزشمند است و اگر این تنها چیزی باشد که می تواند کمک کند ، می تواند باعث دلگرمی شود. با این حال ، به نظر می رسد آنچه را که لازم دارند به آنها نمی دهد کسانی که اظهار نظر می کنند انتظاراتی را که سخنان آنها برانگیخته است برآورده نمی کنند. و قابل ذکر است که مراقبت از نیازهای بدن خارج از فعالیتهای معنوی ایمان نیست.
3. نتیجه گیری برای موارد فوق ، ج 17
آنچه از رفتارها استخراج می شود (15،16) در مورد ایمانی که فرد گفته شده ادعا می کند اعمال می شود (14). باید تأکید کنیم که تقابل بین ایمان و آثار نیست بلکه بین ایمان اصیل و مرده است. مطمئناً ، پدر آسمانی می تواند همه نیازها را تأمین کند ، اما این کار را اغلب از طریق منابعی که بین فرزندان خود توزیع کرده است ، انجام می دهد ، امیدوار است که آنها اراده او را که در کلام آشکار شده است ، به خاطر بسپارند. سپردن خدا به نیازمندان وقتی چیزی دارید که می توانید به او بدهید ، ایمانی که از طریق عشق کار می کند مناسب نیست (گا 5: 6).
نوامبر 7 زودیاک
شرح ایمان بدون کار سه گانه است: سود ندارد ، پس انداز نمی کند و مرده است. به این ترتیب نیروی معنای آن زیاد و تشدید می شود: بی فایده است ، توانایی پس انداز ندارد و در واقع مرده است. این یک ایمان واقعی نیست؛ اگرچه به یکی از شما (16) اشاره شده است ، اما نکته این است که چنین نتیجه ای غیرقابل تصور است. کلیسا برای داشتن یک زندگی با ایمان باید کانالهای خدمت داشته باشد و به روشهایی برای تأمین نیازهای دیگران فکر کند. اولویت ها باید انتخاب شود. در اینجا پیامی برای متقاعد کردن و ایجاد انگیزه در افرادی که می توانند اهل ایمان باشند وجود دارد.
ایمان مضمون وحدت رساله است. با ایمان به خدا است که ما آزمایش ها را تحمل می کنیم ، خرد می خواهیم ، در برابر وسوسه مقاومت می کنیم ، زبانمان را کنترل می کنیم ، از یتیمان و بیوه ها مراقبت می کنیم ، خود را از دنیا دور نمی کنیم ، همسایه خود را دوست داریم و نیازهای جسمی و مادی فقرا را تأمین می کنیم . به طور خلاصه ، ما به عنوان مجری کلمه زندگی می کنیم. همه چیز می تواند بهبود یابد اما این موارد به واقعیت یک ایمان اصیل نشان می دهد. ایمان واقعی به عنوان پروردگار به مسیح تسلیم می شود زیرا نجات ایمان شامل اعتماد به او به عنوان ناجی و پیروی از او به عنوان شاگرد است.
پاسخ به یک اعتراض (جیمز 2:18)
این آیه یکی از استخوانهای تفسیری این قسمت است و برخی می گویند یکی از سخت ترین آنها در عهد جدید است. به نظر واضح است که یک گفتگو وجود دارد ، اما این کیست؟ آیا او یک مخالف است ، یک متحد است ، آیا او واقعی است یا درگیر است؟ آنچه مشهود است این است که اعتراضی وجود دارد زیرا برخی از آنها پیشینه هایی در متن دارند (14،16) ، و به دلیل اینکه (18) آن را به وضوح معرفی می کند (جمع بندی (1 قرنتیان 15:35). آیا اعتراض می رسد؟ BLA یک دوره قرار می دهد و بعد از آن دنبال می کند ... و من آثاری دارم. سپس جواب مخالفت را دنبال می کند: به من نشان بده ....
آنچه قرار است به ما آموزش داده شود این است كه ایمان و آثار از هم جدا نیستند. این تز کل متن است. پاسخ با استفاده مضاعف از فعل نشان می دهد: صرف ادعا ، که ادعا می کند ایمان دارد ، باید ایمان ادعایی خود را بدون کار آشکار کند. احتمال دیگر نشان دادن ایمان توسط میوه هایی است که لزوماً تولید می کند و تنها علائم مشخص آنهاست ، یعنی م .ثر است. آثار مکان ایمان را غصب نمی کنند اما ماهیت واقعی ایمان توسط آثار برجسته می شود.
ایمان شیاطین (جیمز 2:19)
سانتیاگو با استدلالی ویرانگر مخالف را به زمین خودش می برد. بحث بین شیاطین لرزان و ابراهیم که ایمان آورد و دوست خدا نامیده شد ، در نوسان است (19:23). این تقابل ایمان واهی و واقعی است. در حالت اول ، ایمان باعث ایجاد ترس می شود و در مورد دیگر دوستی.
شیاطین در موقعیت منحصر به فردی هستند که برخی از گفته های واقعی را باور کنند. انواع متنی مربوط به ترتیب کلمات و وجود یا عدم وجود ماده مشخص ، اعتقاد ما را تغییر نمی دهد که اشاره به Shema است (Dt 6: 4) ، اعتراف خاص در مورد وحدت خدا ، که هر روز تلاوت می شود توسط یهودیان حتی مهمتر از این هدف نویسنده مقدس این است که تصدیق کند که چنین گزاره ای فقط رضایت فکری را دریافت می کند ، ایمان به یک عقیده محض کاهش می یابد ، دور از ایمان به عمل به عنوان یک پاسخ صمیمانه به خدا.
خوب کردی آموزه وحدت خدا یا اینکه فقط یک خدا وجود دارد از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است و اعتقاد به این حقیقت تحسین برانگیز است ، از این رو کلمات تأیید است ، اما به خودی خود قدرت پس انداز ندارد. انسان گناهکار باید از طریق واسطه به خدا نزدیک شود و این یک عنصر اساسی ایمان است. آدامسون بین باور داشتن خدا (pisteuein oti) و اعتماد به خدا (pisteuein with dative) تفاوت قائل می شود. مورد اول تأکید بر پذیرش فکری ، نشانگر ایمان عینی یهودیت ارتدکس است. دوم اعتماد شخصی و تعهد به اطاعت از ایمان است.
Tremble کلمه ای را ترجمه می کند که به معنای ناهموار ، ناهموار ، ناهموار در سطح است. اغلب به آن لرز می گویند ، مانند تب ، یا لرز در هنگام انقباض پوست ، آنچه که ما برجستگی غاز می نامیم ، یا وقتی موها صاف است. لرزیدن از ترس از قضاوت است. شیاطین می دانند که خدا وجود دارد اما قبل از او وحشت دارند. این ترس با اطمینان و آرامش م belمن واقعی در تضاد است.
مثال ابراهیم (جیمز 2: 20-24)
اهمیت موضوع در استعاره انسان بیهوده منعکس شده است ، زیرا قطعاً احمقانه است که تضاد بین ایمان صرف را به عنوان یک عقیده و ایمان را پاسخی کامل به خدا نمی داند. این فرد باید ذهن و قلب خود را با کلمه حقیقت ، کلمه کاشته شده (1: 18،21) پر می کرد تا بداند ایمان واقعی چیست و به ایمانی که بهتر از شیاطین نیست ، بسنده نکند.
با دانستن اینكه ما می خواهیم بدانیم كه ما به مرحله دیگری از بحث می پردازیم تا با تأیید این كتاب مقدس كه عقاید بدون كار عقیم هستند ، تأیید كنند. دو نمونه ایمان (14-17،18-20-20) ما را به دو شخصیت متضاد می رساند: یکی پدر مrsمنان ، و دیگری خارجی. ابراهیم شخصیتی قابل احترام بود ، راحاب فاقد شهرت بود. ابراهیم مرد بود ، راحاب زن بود. بنابراین ، مجموعه ای با قابلیت پوشش موقعیت های بسیار متنوع.
چهره ابراهیم به طور گسترده ای به عنوان مردی با ایمان شناخته می شد. و با خواندن او پدر ما ، خاستگاه یهودی-مسیحی خوانندگان آشکار می شود. در حوزه یهود ، فداکاری ایزاک بزرگترین آزمایش ایمان قلمداد می شد که پدرسالار با آن خدا را تسبیح گفت.
1. ایثار اسحاق ، ج بیست و یک
این لحظه یک عمل اطاعت عالی است که توسط ایمان انجام می شود ، و متناسب با آنچه خوانندگان باید تمرین کنند متناسب است. پیشکش اسحاق آخرین آزمایش ایمان ابراهیم است (1: 3-4). خصوصاً تأکید برانگیز است (او 11: 17-19) که می گوید: با ایمان ابراهیم ، هنگامی که محاکمه شد ، اسحاق را پیشنهاد داد ... که این دقیقاً ایده سانتیاگو با آنچه در زیر می آید مشهود است. در کلمات پسرش آیزاک تأکید و آسیب وجود دارد زیرا بدون او قولهای قبلی تحقق نمی یافت. روش توجیه با دقت پاول تعریف نشده است ، بلکه سعی در از بین بردن ادعای کسانی است که تصور می کردند ایمان دارند ، در حالی که شواهد در رفتار کمبود داشتند. شخصی که با ایمان توجیه شده باشد آن را به طریقی یا دیگری نشان خواهد داد. در عبرانیان ، ابراهیم بخشی از قهرمانان برجسته است ، که تحت آزمایشهای بزرگ ، هیچگاه از چشم نامرئی یا اعتقاد به این که خدا به قولهای خود عمل خواهد کرد ، غافل نمی شوند.
I. فعل توجیه شده یک نظریه پرداز منفعل تاریخی است. اگر این صدای میانه ای بود ، ابراهیم می توانست از روی عدالت خودش ، در نتیجه کارها ، عادل شود. اما این شخص دیگری غیر از پدرسالار ، خدای قاضی بود که حکم توجیه خود را داد.
دوم توسط (آثار) ترجمه نمی کند dia ، که می تواند وسیله باشد ، بلکه یک منبع است. به عبارت دیگر ، کارهایی نبودند که او را توجیه کردند بلکه خداوند بود که به ثمرات ایمان توجه کرد.
III آثار جمع به این معنی نیست که این کار منجمله کارهای مردسالار را به اتمام رسانده تا در نهایت حکم را تأمین کند. ابراهیم قبلاً صالح اعلام شده بود (پیدایش 15: 6) ، و اکنون واقعیت ایمان روشن است. این کار با استهلال اصلی نیست بلکه با اثبات انکارناپذیری بر صحت ایمان پیدایش (15) روبرو است. ایمان او محدود به گفتن نبود (14،18،19) اما او گفت و سپس گفت. او به کلمه کاشته شده پاسخ داد (1:21).
چهارم فاعل اصطلاحات می تواند یک عمل همزمان یا مقدمه فعل اصلی را نشان دهد ، یعنی وقتی پیشنهاد ایزاک را ارائه داد ، توجیه شد ، اما ما همچنین می توانیم با پیشنهاد یا پیشنهادی که ارائه داد ترجمه کنیم. پیشکش ایزاک دلیل احراز عدالت نبود ، زیرا قبل از انجام یک کار انجام شده بود (پیدایش 15: 6). آنچه جیمز فکر می کند این است که ابراهیم ایمانی را نشان داد که عقیم و مرده نبود (17،20). این ایمان بی فایده واقعاً ما را با مسیح متحد نمی کند. فقط کارهای ایمانی گواهی می دهند که ایمان اصیل است و این ایمان مولد است که به مسیح می چسبد.
زندگی ایمانی به جلال عیسی احترام می گذارد (1) که به دلیل اطاعت از خدا و عشق به انسانهای گناهکار ، شکل بنده به خود گرفت (فیل 2: 7-8). خصوصاً اطاعت از قانون سلطنتی (8) ، اطاعت از کلام از منظر پاسخگویی به نیازهای دیگران است. زندگی ایمانی یکی از مقدساتی است که در اطاعت دیده می شود و هیچ چیزی را از خدا معامله نمی کند و دیگران را از خدمات شایسته محروم نمی کند.
پیشکش اسحاق امتحان واقعیت ایمان است و این همان نقطه ای است که حکم خدا روشن می شود ، زیرا با شروع ابراهیم به پسرش ، خدا مداخله می کند و نشان می دهد که او با بخشش زندگی مرد جوان ، میثاق را تصویب می کند.
ما می توانیم صحنه را تصور کنیم. خدا به او قول پسری داده بود و پس از رد اسماعیل به عنوان وارث ، به وعده خود عمل کرد و برخلاف احتمال اسحاق متولد شد. در آن تمام اهداف خدا محور بود و با این وجود ، خداوند از او می خواهد پسرش را قربانی کند. پس چگونه اهداف الهی تحقق می یابد؟ آیا خداوند از عمل به وعده خود منصرف شده است؟ ابراهیم راه حل را در خدا می یابد ، اگر او ظاهراً چیزی غیر منطقی و برخلاف ذات خود بخواهد ، با این وجود قدرت زنده كردن از مرگ را دارد (Ro 4: 18-25). این منطق ایمان ، که فداکاری فرزند نوید را قابل درک می کند و این اعتقاد به ایمان به خدایی که در میان معضل آزمایش ، مردگان را زنده می کند ، همان چیزی است که وی را به اطاعت از فرمان الهی سوق می دهد. ایمان و اطاعت را نمی توان از هم جدا کرد اما دومی از ایمان حاصل می شود.
2. شرح ایمان ، vv. 22.23
می بینید که به صورت منفرد به متکلم مفروض اشاره دارد (شما ... شما ، در مقابل 18 ، 19) ، و او بلافاصله نتیجه را به مثالی که ارائه داده است می رساند (21). این عمل ابراهیم به چه معناست؟ زیرا ایمان همراه با کارهای او عمل کرد ... (22) اگر آیه قبلی احساس علاقه به آثار را ایجاد می کرد ، اکنون می بینیم که ایمان به آنچه در مورد ابراهیم گفته شده فرض شده است ، ایمانی که عقیم نیست (20). در synërgei syn (با هم) اشاره به دوست (23) را توضیح می دهد ، و ërgei (عمل می کند) جناس بر روی argë است (عقیم ، نوع 20).
به معنای واقعی کلمه ، ایمان با آثار او همکاری می کرد. ایمان به او کمک کرده و او را قادر به انجام اعمال مطیع ، کارهای خود می کند. همیشه این ایمان است که به آثار ارزش می بخشد زیرا مستقل نیستند و از اهمیت مکمل برخوردار نیستند. و در عین حال آثار شهادت می دهند که ایمان اصیل است. مطابق با زمان ناقص ، سه فعل نظریه پرداز تاریخی با صدای منفعل آن را برای ما به طور کامل تری توضیح می دهد: کامل شد… تحقق یافت… نامیده شد
ایمان کامل شد. ایمان پدرسالار نه ناقص و نه ناقص بود که لحظه توجیه را معلق نگه داشت. این فعل به معنای هدایت به هدف است و صدای منفعل نشان می دهد که این خدا بوده است که این کار را با ایمان ابراهیم انجام داده است. خداوند از او خواست که این کارهای ایمانی را نشان دهد. از طریق این آثار به ایمان ابراهیم کمک شد و بنابراین خدا ایمان پدر سالار را در نتیجه کار به هدف خود رساند. هدف چه بود؟
کتاب مقدس تحقق یافت. هدف تحقق (Gen 15: 6) است که باز هم صدای منفعل است ، بنابراین کتاب آسمانی است که توسط خداوند تحقق یافته است. از آنجا که این عبارت نوعی پیشگویی یا وعده را نشان می دهد ، تعجب می کنیم معنی آن چیست. ابراهیم به آنچه خداوند سالها قبل از قربانی شدن اسحاق گفته بود ، یعنی پیش بینی بزرگ (ایمان 15: 1-5) ایمان آورد و خداوند ایمان او را عدالت شمرد. اگرچه به نظر می رسید دستور خدا باطل می شود (پیدایش 15: 6) ، اما با حفظ اسحاق ، او در واقع انجام آن را تأیید کرد.
با پیشکش اسحاق ، ایمان سی سال پیش از آن برپا شد. خدا نبوت و وعده ای را که به عهد اسحاق بود ، حفظ کرد. خدا حتی اجازه نداد كه عمل ابراهیم فراتر از الزام آور كردن پسر باشد و مجبور نبود كه او را از مرگ زنده كند. ابراهیم هنوز به آنچه خداوند به او گفته بود ایمان آورد و اسحاق را بر قربانگاه نهاد و خداوند سخنان گرانبهایی را كه با سوگند مهر شده بود به او داد (پیدایش 22: 16-18). این اطمینان مجدد به اعتقاد پدر سالار بود که آنچه سی سال قبل گفته شده بود به طور کامل برآورده خواهد شد. خداوند به این هدف ایمان آورد.
با این حال ، و این کلید مهم است ، بدون کار نیست بلکه در نتیجه اقدامات ابراهیم هنگامی که او با اسحاق کارهایی را که خدا به او گفته انجام داد. این ارزش کارهای ایمان ابراهیم است. این ایمانی است که ثمرات مناسب خود را به بار می آورد. ابراهیم نه تنها بلکه گناهکار بود و ایمان او با همه کارهایش او را عادل نمی کرد. خدا به سادگی تصدیق می کند آنچه در ابراهیم صادق بوده است. او او را نه به دلیل لیاقت عمل ایمانی بلکه با ارزش آنچه که تصاحب کرد ، صالح می شمارد ، یعنی مسیح موعود و عدالت کامل خود را در آغوش گرفت (یون 8:56) ، درست همانطور که در قول به او پیشنهاد شد از خدا این جایگزینی برای محاسبه ایمان برای عدالت است (Ro 4: 3). ایمان بر کارهای مقدم است: او ایمان آورد ... به او گفته شد.
او را دوست خدا می نامیدند. این نتیجه دیگری از کارهای ایمانی با هدف است. دوست (phyla) از فعل fileö ، دوست داشتن ناشی می شود. این عشق بین دو نفر است که در علایق مشترک مشترک هستند. ابراهیم در قربانی کردن اسحاق ، مصالح و اراده خود را با خدا مصادف کرد. دوستی واقعی هرگز قبض هزینه نمی کند زیرا هزینه را محاسبه نمی کند.
ابراهیم به جای دوستی با دنیا ، عالی ترین نمونه دوستی با خداست. ابراهیم بیش از هر چیز شخص ایمانی را نشان می دهد که دارای دو فکر نیست و واقعاً مطابق معیار خدا فکر می کند و عمل می کند. اگر او دوست جهان بود ، فاقد اراده فداکاری فرزندش بود ، زیرا او زندگی را به عنوان یک سیستم بسته می دید که در آن آینده با آنچه در اختیار دارد تعیین می شود. اگرچه ایزاک هدیه ای از جانب خدا بود ، اما اکنون او در اختیار ابراهیم و امید او برای تصاحب آینده این سرزمین بود.
آثار ایمانی نشان داد که ابراهیم خدا را دوست دارد. منفعلانه ، او با توجه به توجیهی که با ایمان دریافت کرد ، مورد محبت خداوند قرار گرفت. ما هر دو حس دوستی را در رابطه با ایمانداران پیدا می کنیم (یوحنا 15: 14-15). به نظر می رسد که معنای این عبارت این است که خداوند آنچه را که ابراهیم برای او پیشنهاد کرده پنهان نکرد (پیدایش 18:17). او ممتاز بود که نقشه بزرگی را که خدا در تاریخ اجرا می کرد ، بیندازد (یوحنا 8:56).
به طور خلاصه ، ما سه راه داریم که ایمان و کارها با هم عمل می کنند:
- ایمان با کارهایش همکاری کرد ، بازی با کلمات: ایمان با کارهایش کار کرد.
- ایمان کامل شد ، زیرا ایمان با تمرین بالغ می شود.
- کتاب مقدس برآورده شد ... ایمان ابراهیم به وعده خدا و گفتن این حق به او (پیدایش 15: 6) ثابت شد که درست بود و وقتی آبراهام اسحاق را پیشنهاد داد ، در کارها انجام شد.
این سه مورد ایمان را به جای یک وضعیت ثابت ، به یک عامل پویا تبدیل می کند. زندگی م ofمن با ایمان از م ofمن انتظار می رود. شما احتمالاً در مورد تعالیم عیسی مسیح در مورد چگونگی تشخیص درخت از طریق میوه های آن فکر می کنید (مت 7: 15-20). سه چیز: 1) ایمان زمینه اولیه و مداوم رابطه با خدا است. 2) ایمانی که واقعی است با آثار نشان داده خواهد شد. 3) ایمان اصیل مبنای اعلام صالح بودن در برابر خداوند است. جیمز با ایمانی مخالف است که الزام اطاعت از مسیح را به عنوان پروردگار انکار می کند. کاتولیک رومی کاریکاتوری از آموزه اصلاح شده ساخته است ، زیرا پروتستان ها می گویند توجیه فقط با ایمان است اما با ایمانی به تنهایی نیست ، که اتفاقاً با افزودن ایمان بعلاوه کارهای برای دستیابی به توجیه ، یکسان نیست.
3. گزاره نهایی ، آیه 24
مهم نیست که با توجه به آموزه های پل به این متن نزدیک نشوید بلکه اجازه دهید جیمز نتیجه گیری های خودش را انجام دهد. رابطه ایمان و توجیه هرگز انکار نمی شود ، اما با گفتن این حرف ، هرگز به یک ایمان ایستا ، عقیده ، صرف حرفه فکر نمی شود. ایمان پاسخی به ابتکار فیض است ، و آن ندای آسمانی است که اطاعت همیشه بر آن دلالت دارد. تأکید بر کلمه فقط (با ایمان) است زیرا ایمان مرده و عقیم مورد پسند خدا نیست. ایمان فراتر از صرف گفتار است (15،16) ، این حرفه کلامی بدون تعهد نیست (18،19). این را می توان در مثال ابراهیم مشاهده کرد. با این حال ، فقط نشان می دهد که در هیچ موردی تلقی ایمان تلقی نمی شود ، بلکه باید ایمانی باشد که پیامدهایی برای زندگی داشته باشد ، یک ایمان اصیل. ایمان به تنهایی توجیه می کند.
نمونه رهاب (جیمز 2: 25-26)
این مثال دوم یک تقارن (dé) مشخص با ابراهیم را فرض می کند ، اما به همین ترتیب ، (homoíös) تأکید می کند که این تصویر همان حقیقت را می آموزد. ساخت و ساز به موازات مثال قبلی شروع می شود ، از آنجا که شروع می شود ، مانند 2:21 ، با سوالی که خواننده را به بررسی دقیق دعوت می کند. در حالی که نفی با علامت سوال (درست است ...؟) آموزش کل متن را تأیید می کند.
هیچ کس پدرسالار را در اطراف شهرت بزرگ خود به عنوان پدر م ofمنان به چالش نمی کشد. با این حال ، راحاب حتی یهودی نبود بلکه یهودی بود. او متعلق به مردمان کنعان بود که بعداً بخاطر شرارت خود نابود می شدند. در مورد سابقه شخصی خود ، او یک فاحشه بود. شاید او تسلیم بی اخلاقی محیط کنعانی خود شده بود. تخیلات بسیاری از سنتهای مختلف درباره او بعنوان یک شخص به دست آمده است ، اما آنچه مسلم است این است که وی یکی از حلقه های انساب عیسی مسیح است (مت 1: 5). بنابراین ، جهانی بودن اصل مورد دفاع در این بخش از رساله در حال تأیید است.
راحاب برای نشان دادن اطاعت ، حتی بیشتر از این موارد با تقوی که برای تصویرگری به آنها مراجعه می شود ، خدمت نمی کند. در حقیقت ، (او 11:31) آن را بیشتر به عنوان نمونه ایمان ذکر می کند تا اطاعت. جیمز ایمان خود را ذکر نمی کند اما می داند که خوانندگان با داستان او آشنا هستند (مسیح 2: 11-13). این زن ابتکار فیض خدا در توجیه یک زن فاحشه بت پرست را به خوبی نشان می دهد ، در مقابل ایمان مرده. او آنچه را كه دیگران در آن تردید می كنند یا رد می كنند باور داشت (مسیح 2:11) ، و وقت آن كه فرا رسید ، با آگاهی از دانش خود مرتباً رفتار می كرد (مسیح 2:16). پذیرایی و پذیرایی او از پیام آوران خدا به معنای گسست از دنیایی بود که او به آن تعلق داشت. اقدام قاطعانه اعزام آنها به مسیر دیگر ، فوریت و علاقه به اطمینان از فرار آنها را نشان داد. این قسمت از کتاب مقدس در حال حاضر روشن می کند که اقدامات او بیانگر ایمان بود ، ایمانی که برای نجات کار می کند (مسیح 2: 13-14). یوشع قطعاً آن را با بقیه اریحا نابود نکرد (مسیح 6:25). بنابراین ، رهاب کاملاً متناسب با الگوی ایمان است.
نتیجه گیری موضوع (جیمز 2:26)
بند آخر ، ایمان بدون کارها مرده است ، شامل درج 2:17 است به طوری که آنچه در آیات مداخله شده گفته می شود ، بحث اصلی را در 2: 14-17 پشتیبانی می کند. دلیل (gar) به این معنی است که نقطه ای که جیمز می خواهد از مثال Rahab ، هم ایمان او و هم کارهایش ، جریان داشته باشد.
روح اصل زندگی است که بدن را متحرک می کند (عز 37:10) (لک 8:55). او احتمالاً به فکر (Gen 2: 7) است. جدایی هر دو واقعیت در نتیجه مرگ رخ می دهد. جسمی بدون نفس زندگی یک جسد است. به همین ترتیب ، ایمان همراه با کارها مفید است ، در غیر این صورت مرده است ، کاملاً بی نتیجه است. ایمان غیرمولد اصلاً ایمان نیست. این حقیقت را نمی توان قویتر از رقم مرگ بیان کرد.
مباحث قابل تأمل و تجدیدنظر
-
بر اساس استدلال جیمز در این بخش ، ایمان و آثار را تعریف کنید و نحوه ارتباط آنها را نشان دهید. - تفاوت بین ایمان شیاطین ، ایمان ابراهیم و راحاب را توضیح دهید. چه موادی به این دو شخصیت ایمان دارند که شخصیت آنها کاملاً کم است.
با دوستانتان به اشتراک بگذارید: