مطالعه کتاب مقدس: تولد عیسی مسیح - متی 1: 18-25

تولد عیسی مسیح (متی 1: 18-25)
(مات 1: 18-25) اما او را ملاقات نکرد تا اینکه پسر اولادش را به دنیا آورد. و او را عیسی نامید.
معرفی
در پایان مطالعه قبلی خود ، ما در نظر گرفتیم که نسب عیسی با رسیدن به یوسف قطع می شود. متیو نمی تواند فرمولی را که در همه نسلهای گذشته به کار رفته تکرار کند و بگوید که یوسف عیسی را به دنیا آورد زیرا تولد وی با تولد اجدادش متفاوت بود. بنابراین ، او مجبور است برای توضیح شرایط تولد عیسی ، یک پرانتز ایجاد کند. همانطور که خواهیم دید ، کودکی که قرار بود به دنیا بیاید یک مرد خواهد بود ، اما تولد او معجزه آسا خواهد بود ، بدون آنکه شخص دخالت کند و توسط روح القدس از یک باکره متولد شود. این باید چنین باشد زیرا ، با او ، همه وعده هایی که قرن ها به ملت یهود داده شده بود ، تحقق می یافت.
اکنون ، باید توجه داشته باشیم که چگونه متی داستان تولد عیسی را به سه قسمت مختلف تقسیم می کند:
-
خبر بارداری ماری (مت 1: 18-25).
-
دیدار جادوگران که به دنبال مسیحی هستند که برای پرستش او متولد شده است (مت 2: 1-18).
-
بازگشت یوسف از مصر به جلیل (مت 2: 19-23).
همانطور که خواهیم دید ، داستان کریسمس پر از خطراتی بود که امنیت کودک عیسی را تهدید می کرد. در قسمت اول ، وقتی جوزف خبر بارداری مریم را فهمید ، تصمیمش این بود که عیسی را از یک مادر تنها به دنیا بیاورد. در مرحله دوم ، حسادت هرود یک بار دیگر زندگی کودک را به خطر انداخت هنگامی که او تمام نوزادان بیت لحم را کشت. در سومین ، وقتی یوسف با خانواده اش به جلیل بازگشت ، از آزار و اذیت بیشتر آرکلائوس ، پسر هرود ، ترسید.
اما در مواجهه با هر یک از این شرایط ، خدا از طریق فرشته ای دخالت کرد که در خواب به یوسف ظاهر شد و او را در مورد خطر هشدار داد ، و نشان داد که راه برای تحویل (مت 1: 20) (مت 2: 13) (مت 2) : 19-20) و آنچه بسیار مهم است ، یوسف همیشه با اطاعت سریع (مت 1: 24) (مت 2: 14) (مت 2: 21) پاسخ می داد.
در هر صورت ، متی می خواهد اشاره کند که همه اینها اتفاقاً اتفاق نیفتاده است ، بلکه در تحقق پیشگویی های عهد عتیق (مت 1: 22-23) (مت 2: 15) (مت 2: 23).
خوزه از بارداری مری مطلع شد
شرح تولد عیسی را که در متی می یابیم باید با آنچه توسط لوقا نوشته شده تکمیل شود (لق 1: 5-2: 52). هر دو در مورد نکات اصلی توافق دارند:
یوسف هنگام بارداری از طریق روح القدس با مریم نامزد شد.
کودک را باید عیسی نامید.
-
وی در بیت لحم به دنیا آمد و در ناصره بزرگ شد.
اما لوکاس جزئیات اساسی دیگر را اضافه می کند تا تصویری کامل از آنچه در آن روزها اتفاق افتاده داشته باشد. به عنوان مثال ، قبل از آنچه متی در ابتدای انجیل خود بازگو می کند ، ما باید اعلامیه جبرئیل به مریم مبنی بر باردار شدن وی با عمل الهی روح القدس قرار دهیم (لق 1: 26-38). پس از این ، ماری از زكریا و الیزابت دیدار كرد و سه ماه با آنها بود (لك 1: 39-56). احتمالاً پس از این سفر بود که خوزه خبر بارداری خود را فهمید.
توجه به این نکته مهم است که در آن زمان ، جوزف و ماری ازدواج کرده بودند. برای درک معنای این امر ، باید به یاد داشته باشیم که در آن روزها ، ازدواج یهودیان توسط پدر و مادر هنگامی که همسران هنوز کودک بودند یا بسیار کوچک بودند ، توافق می شد. هنگام تصمیم گیری ، کمترین چیز رابطه وابسته به عشق شهوانی بین جوانان بود که پس از ازدواج حاصل می شود. آنچه در تصمیم گیری والدین اهمیت داشت ، مسائل مربوط به قرابت اجتماعی ، فرهنگی و معنوی هر دو خانواده بود. سالها بعد ، نامزدی در خواستگاری قانونی شد. از آن لحظه ، آنها زن و شوهر محسوب می شدند و تنها می توانستند با طلاق قانونی از یکدیگر جدا شوند. اما ازدواج هنوز به پایان نرسیده بود ، در عوض ، آنها باید یک سال دیگر صبر کنند تا داماد عروس را به خانه ببرد و زندگی مشترک آغاز شود. در آن زمان ، یک جشن باشکوه برگزار می شد ، که بسته به امکانات مالی خانواده ، می تواند شامل یک ضیافت باشد که معمولاً هفت روز طول می کشد.
در همان سال بین نامزدی و عروسی بود که جوزف متوجه بارداری ماری شد.
ما نمی دانیم که چگونه خوزه از بارداری ماریا مطلع شد. این با متن کتاب مقدس برای ما توضیح داده نشده است. در هر صورت ، تصور می کنیم که مریم در بعضی مواقع سعی کند آنچه را که فرشته جبرئیل به او اعلام کرده برای یوسف توضیح دهد. حال ، چگونه یوسف را متقاعد کنیم که از طریق روح القدس باردار شده است ، وقتی چنین چیزی در تاریخ بشر اتفاق نیفتاده است؟ وقتی آنها را باردار می دیدند ، همه تصور می کردند که خوزه قبل از پایان ازدواج با او روابط جنسی داشته است. اما خوزه ، كه كاملاً خوب می دانست كه هيچ كدام از آنها را انجام نداده است ، فقط می توانست تصور كند كه ماریا با مرد دیگری بوده است. چه اوضاع پیچیده ای! انجام دادن؟
ایمان بدون آثار مرده است - جیمز 2: 14-26
علامت 15 آوریل
واکنش خوزه
متن با گفتن اینکه جوزف عادل بود ، یعنی مردی بود که می خواست طبق قانون خدا زندگی کند ، شروع می شود. اکنون ، وضعیت پیش از او پیچیده بود. از یک طرف ، ما می توانیم ناامیدی بزرگی را که او هنگام آگاهی از حامله شدن زنی که قصد ازدواج با او را داشت ، تصور کند ، به این معنی که خیانت کرده است. اما اگر دوباره کاری از پیش نبرد ، نام خودش به خطر می افتد.
در مواجهه با یک احساس خیانت مانند آنچه ممکن است تجربه کند ، منطقی ترین کار این است که یک فرایند قانونی علیه ماریا قبل از بزرگان شروع شود. قانون موسی موردی مشابه این را پیش بینی کرده و تعیین کرده است که زن باید به مرگ مجازات شود (قانون 22: 23-24) ، گرچه به نظر می رسد همه چیز نشان می دهد که در این زمان ، این پرونده دیگر صدق نمی کند. این باعث می شود خوزه در اعمال قانون منصفانه باشد و از نام بدی که ماریا به او می داد خلاص شود. مطمئناً ، ماریا در معرض تحقیر وحشتناکی قرار خواهد گرفت که تا آخر عمر او را آزار می دهد.
اما خوزه نمی خواست این کار را انجام دهد و نگرش او برای ما کمی عجیب است. این باعث می شود ما فکر کنیم که یوسف ممکن است در مورد داستان تصور از طریق روح القدس شک داشته باشد ، تصور می کنیم که او قبلاً از آن آگاه بوده باشد. و همچنین حاملگی الیزابت ، همسر زکریا ، که کمی زودتر به روشی به همان اندازه فوق طبیعی رخ داده بود. همه این جزئیات همراه با آنچه او درباره ماریا می دانست ، تصور اینكه وی خیانت كرده باشد برای او دشوار بود. و اگر همه اینها کافی نبود ، او واقعاً او را دوست داشت و نمی خواست او را آزار دهد. او از روی انتقام یا نفرت قادر به عمل نبود.
خوزه یک معضل واقعی برای حل داشت. انجام دادن؟ تمام افکارش با هم در تضاد بود و بسیار ناامید می شد. چطور ماریا می توانست اینگونه به او خیانت کند؟ اما چرا اگر قبلاً می دانستید که کسی آن را باور نمی کند ، داستانی مانند تصور روح القدس را برای توجیه خود درست کنید؟ آیا آن زن جوانی که به اعتقاد او صادق و خالص بود دروغگوئی بود که باید به سلامت عقل نیز شک کرد؟ چند ساعت و چند روز را به فکر اینکه چه کاری باید سپری کنید می گذرانید؟
سرانجام ، خوزه معتقد بود که بهترین کار دادن نامه طلاق به وی و اخراج محرمانه او است. این باعث نجات آبروی خودش نمی شود ، اما حداقل باعث شرمساری رسوایی عمومی که یک روند قانونی به همراه دارد ، می شود. در واقع ، این گزینه رضایت او را به طور کامل جلب نکرد ، اما این تنها راهی بود که او برای تلفیق عدالت با رحمت در امکاناتی که داشت یافت.
در همه اینها ، ما چهره انسان خوب را می بینیم. انتقام جویی پس از آنچه خیانت آشکار توسط همسرش به نظر می رسید ، کار ساده ای بود. اما او آنچه را ضرب المثل ها گفت عملی می کند: عشق همه گسل ها را پوشش خواهد داد (Pr 10:12). او از روی نفرت یا انتقام عمل نمی کرد ، بلکه یک انسان واقعاً دلسوز و دلسوز بود. اگرچه یوسف هیچ کلمه ای در انجیل ها ثبت نکرده است ، اما نگرش و عملکرد او به ما اجازه می دهد که یک انسان نمونه را ببینیم.
برخی ، تحت تأثیر یک روحیه قانون گرایی ، ممکن است استدلال کنند که جوزف ، برای اینکه واقعاً عادل بوده است ، باید علناً همسرش را به دلیل قانون در این موارد محکوم می کرد. اما خوزه هیچ دلیلی بر اثبات این واقعیت نداشت و از طرف دیگر جزئیاتی نیز وجود داشت که او را به شک واداشت ، گرچه نمی توانست آنها را توضیح دهد. در چنین شرایطی او ترجیح می داد با عشق و رحمت هدایت شود.
فرشته خداوند در خواب برای یوسف ظاهر می شود
ما تصور می کنیم که در آن روزها ، جوزف خستگی ناپذیر دعا می کرد ، و به دنبال هدایت خدا بود ، و اکنون قرار بود به او پاسخ داده شود. خداوند به یوسف کمک می کند تا راهی را که می تواند در چهارراهی که در آن قرار دارد طی کند ، نشان دهد و این کار را از طریق فرشته ای انجام می دهد که در خواب برای او ظاهر شده است.
همانطور که اخیراً دیدیم ، خوزه از عواقب اجتماعی که تصمیم او برای ماریا و خودش داشت می ترسید. هیچ گزینه ایده آلی وجود نداشت. اوضاع به ویژه برای خوزه سخت بود زیرا وی تمام اطلاعات لازم برای تصمیم گیری صحیح را نداشت. اما قرار بود با اطلاعاتی که فرشته در اختیار شما قرار می دهد ، اوضاع کاملاً تغییر کند. پس از این ، آنچه به نظر یک مصیبت بزرگ بود ، او کشف کرد که این بزرگترین امتیازی است که بشر می تواند دریافت کند. خدا در طول تاریخ به شیوه ای منحصر به فرد از خانه آنها دیدن کرده بود و آنها را برای مراقبت از فرزند خدا مجسم در همان نوزادی انتخاب کرده بود.
فرشته ابتدا با احوالپرسی از یوسف با کلمات پسر داوود شروع می کند ، عنوانی که وی با آن شخصیت مسیحی اعلامیه خود را پیش بینی می کرد. آنچه فرشته قصد داشت با او ارتباط برقرار کند ، مربوط به وعده داده شده به داوود بود که پسرش بر تخت خواهد نشست و پادشاهی او تا ابد پایدار خواهد بود. همانطور که متیو در شجره نامه قبلی نشان داده است ، یوسف از فرزندان پادشاه داوود بود ، و پسری که ماری باید داشت ، تحقق وعده داده شده به داوود بود.
اما برای این اتفاق ، یوسف باید مریم را پذیرا شود و کودک را از فرزندان قانونی خود بداند تا از نظر قانونی پسر داوود باشد. به همین دلیل ، فرشته به او مأموریت داد كه مریم را پذیرا شود و هنگام تولد كودك نامگذاری كند.
از روح القدس آغاز شده است
با این حال ، جوزف هنوز تعجب می کند که پدر واقعی کودک کیست ، زیرا مطمئن بود که اینگونه نیست. فرشته آنچه را كه قبلاً شنیده بود تأیید كرد. که روح القدس او را به طور طبیعی به دنیا آورده است.
حال آیا می توان به این موارد در قرن 21 ایمان داشت؟ خوب ، چنین موضوعی اکنون ، حتی حتی دو هزار سال پیش ، پذیرفتن آن آسان نیست. توجه داشته باشید که اولین واکنش شخصیت های این داستان حیرت و ناباوری بود. به عنوان مثال ، زکریا ، پدر یحیی تعمید دهنده ، ابتدا سخنان فرشته ای را که اعلام کرد همسر عقیم وی قصد دارد فرزندی را در پیری به دنیا آورد ، باور نکرد (لک 1:20). همچنین ، ماری ، هنگامی که فرشته اعلام کرد که قصد دارد فرزندی را باردار شود ، پرسید که این چگونه خواهد شد؟ (لك 1:34). و وقتی خوزه از بارداری باخبر شد ، بسیار تردید داشت ، و اولین تصمیم او ترک ماریا بود.
با این حال ، سرانجام ، همه آنها به این حقایق ماورا طبیعی اعتقاد داشتند. و ایمان آنها پشتوانه محکمی برای ما است. زیرا اگر پس از ارزیابی تمام شواهد ، به این نتیجه رسیدند كه خداوند به طور طبیعی در تولد عیسی دخالت كرده است ، به دلیل روشن بودن موضوع بود. در غیر این صورت ، چرا داستانی ساخته می شود که هیچ کس برای توجیه یک عمل غیراخلاقی مرتکب شده در دوره نامزدی باور نداشته باشد؟ جستجوی چنین بهانه ای فقط مسئله را بدتر می کند. چه کسی چنین چیزی را باور می کند؟ آیا آنها نمی دانستند که همه قصد دارند با آنها دیوانه رفتار کنند؟
اما آنها كاملاً متقاعد شدند كه روح القدس عیسی را به دنیا آورده است. چه چیزی باعث شد شما به این روش فکر کنید؟ در وهله اول ، ظهورهای مكرر فرشتگان كه خبرهای بی سابقه تولد پسر عالی ترین را اعلام می كنند. این بر همه تردیدهایی که آنها می توانستند در این مورد داشته باشند غلبه کرد. اما بعداً ، هنگامی که پسر بزرگ شد ، زندگی او فراتر از هرگونه تردیدی تایید کرد که او فردی منحصر به فرد و تکرار نشدنی است. درک همه کارهای شگفت انگیزی که وی ساخته است بدون پذیرفتن منشأ فراطبیعی او غیرممکن است.
از طرف دیگر ، این واقعیت وجود داشت که هیچ کس هیچ وقت نمی توانست او را به ارتکاب گناهی متهم کند. این تنها در صورتی امکان پذیر بود که وی توسط روح القدس متولد شده باشد ، زیرا در غیر این صورت ، او همان طبیعت سقوط یافته همه انسان ها را به ارث می برد. اما باید چنین می شد تا منجی ما شود.
اطاعت یوسف
به همین ترتیب ، مریم از سخنان فرشته جبرئیل اطاعت کرد و خود را به عنوان بنده خداوند پیشنهاد کرد و پسر عالی ترین را باردار کرد (لک 1: 38) ، بنابراین یوسف نیز به سرعت از فرشته خداوند که ظاهر شده بود پیروی کرد او در خواب. این نگرش مشترک هر دو توضیح می دهد که چرا خداوند آنها را برای این خدمت عالی انتخاب کرده است.
از همان لحظه ، خوزه عروسی را پیش بینی کرد و ماریا را در خانه خود پذیرفت تا کودک در خانواده ای از قبل تأسیس شده به دنیا بیاید. این امر بدیهی است که او پدر بودن کودک را تشخیص داده و مایل است شرم اجتماعی بارداری ماریا را بپذیرد. به این ترتیب ، انتقادات بیشتر از آنکه همسر وی باشد ، علیه او صورت می گیرد. این بهایی بود که او مجبور بود بپردازد تا از امتیاز بالایی که خداوند او را برای آن انتخاب کرده برخوردار شود. سالها بعد ، هنگامی که عیسی بزرگسال بود و خدمات عمومی خود را آغاز کرده بود ، تلقینات سوicious نیتی که برخی درباره این واقعیت که وی در زنا به دنیا آمده است ، ابراز داشتند (یوحنا 8:41).
نام او را عیسی می گذارید زیرا او مردم خود را از گناهان آنها نجات خواهد داد.
جزئیات دیگر اطاعت جوزف این است که او نام این کودک را گذاشت و بدین ترتیب علناً نقش پدری خود را بر عهده گرفت. و البته ، او نامی را که فرشته به او گفته بود به او داد: و او نام او را عیسی نامید (مت 1: 25).
توجه داشته باشید که در این بخش ، خداوند عیسی دو نام دریافت می کند: عیسی مأموریت خود را به عنوان ناجی انسان توصیف می کند. و امانوئل (مت 1:23) ، که به معنای خدا با ماست ، و ماهیت الهی او را نشان می دهد.
در وهله اول ، نام عیسی توسط پدر بهشتی واقعی او به او اختصاص داده شد و حاوی پیام مهمی بود: یهوه نجات است یا خداوند نجات می دهد.
در واقع ، عیسی نسخه یونانی جوشوا عبری است. این جزئیات جالب است زیرا جوشوا شخصی بود که خداوند برای معرفی مردم اسرائیل به سرزمین موعود تعیین کرد. در ابتدا ، باید موسی بود که این کار را انجام می داد ، اما او به دلیل نافرمانی خود رد صلاحیت شد ، بنابراین حتی اگر موسی در تاریخ اسرائیل بنده مهم خدا بود که به آنها قانون داده بود ، اما او نمی توانست منجر به مردم برای لذت بردن از سرزمین موعود. این کار توسط جاشوا انجام شد. و به همین ترتیب ، عیسی اکنون مأموریت دارد که مردم خود را به سوی نجات خدا سوق دهد. همانطور که یحیی رسول می گفت: این قانون از طریق موسی داده شد ، اما لطف و حقیقت از طریق عیسی مسیح حاصل شد (یوحنا 1:17).
اکنون ، این اعلامیه شگفت آور است: او مردم خود را از گناهان آنها نجات خواهد داد. اون پسر کی بود؟ هنگامی که سالها بعد ، در بزرگسالی ، عیسی به شخصی که فلج شده بود گفت که گناهان او آمرزیده شده است ، برخی از کسانی که در آنجا بودند فوراً فکر کردند که او کفر می ورزد زیرا چه کسی می تواند گناهان را ببخشد ، جز خدا تنها؟ (آقای 2: 7). استدلال او درست بود: فقط خدا می تواند گناهان انسان را ببخشد. بنابراین ، هنگامی که فرشته اعلام کرد که عیسی قوم خود را از گناهان آنها نجات خواهد داد ، به طور ضمنی گفت که کودک متولد نشده خود خدا است.
اما این نجات از گناهان برای یهودیانی که در انتظار نجات سیاسی و اجتماعی بودند مشکلی ایجاد کرد. وقتی فهمیدند که عیسی برای رسیدن به نجات معنوی آمده است ، ناامید شده و او را طرد کردند.
امروز نیز ، همانند آن روزها ، بسیاری هستند که معتقدند مشکلات واقعی انسان مربوط به کمبود کار ، بهداشت ، تحصیلات ، رفاه ، عدالت اجتماعی است ... اما آنها معتقد نیستند که گناه یک مشکل واقعی در زندگی آنها (مانند الهیات آزادی). البته ، تشخیص خدا متفاوت است. از دیدگاه الهی ، گناه چیزی است که انسان را از داشتن و لذت کامل از همه این موارد باز می دارد ، بنابراین لازم بود که مسیح ابتدا انسان را از گناهان خود نجات دهد.
از طرف دیگر ، وی تأیید می کند که مردم خود را نجات خواهد داد. این ما را به این فکر می اندازد که مردم او چه کسانی هستند. مطمئناً ، یهودیان با خواندن این گفته تصور می کنند که این اشاره به اسرائیل ، قوم خدا است. با این حال ، اگر آنها به خواندن انجیل متی ادامه می دادند ، می دیدند که خداوند عیسی مسیح گفت برخی از کسانی که خود را قوم خدا می دانند از پادشاهی آسمان کنار گذاشته می شوند. در مقابل ، افراد دیگری که از فرزندان ابراهیم نبوده اند نیز شامل می شوند (مت 8: 10 -12). عامل تعیین کننده ایمان بود ، و به همین دلیل بود که حواریون به دنبال تعالیم عیسی گفتند که ابراهیم پدر همه کسانی است که ایمان می آورند ، اعم از یهودی یا غیر یهودی (Ro 4: 16). خداوند به این واقعیت اشاره کرد وقتی گفت که گوسفندهای دیگری هم ندارد که باید آن را بیاورد تا یک گله و یک چوپان وجود داشته باشد (یوحنا 10:16). بنابراین ، افرادی را که عیسی برای نجات خود آورده است ، نمی توان با هیچ نژاد و نژادی شناسایی کرد ، گرچه درست است که او در وهله اول به نزد یهودیان آمده است.
طبق کتب مقدس
آمدن مسیح کاملاً برآورده می شود هر آنچه که کلام خدا در عهد عتیق از قبل در مورد او اعلام کرده بود. متی اغلب جزئیات زندگی و کار خداوند عیسی مسیح را با نقل قول از کتاب مقدس توجیه می کند. این به ما می فهماند که ظهور مسیح پس از یک آماده سازی طولانی تاریخی اتفاق افتاده است.
در رابطه با تولد باکره مریم ، متی به پیشگویی اشعیا کمک می کند:
(آیا 7:14) بنابراین ، خود خداوند نشانه ای به شما می دهد. اینک ، باکره باردار می شود و پسری به دنیا می آورد و نام او را امانوئل می خواند.
این نقل از بخشی نقل می شود که در آن اشعیا آهاز ، پادشاه یهودا را خطاب قرار می دهد. او به سختی دچار مشکل شد زیرا پادشاهی وی توسط رزین ، پادشاه سوریه و پکا ، پادشاه اسرائیل مورد تهدید قرار گرفت. قصد دشمنان او این بود که سلسله داود را خاتمه دهند و پادشاه دیگری بنام پسر تبیل را به جای او قرار دهند (ایس 7: 6). در مواجهه با این تهدید ، آهاز و مردمش هنگام لرزیدن درختان کوه به دلیل باد ، لرزیدند (Is 7: 2).
اشعیای نبی آهاز را به قصد اطمینان خاطر و امید دادن به او خطاب كرد. از نظر مرد خدا ، مسئله سیاسی نبود ، بلکه مسئله ایمان بود. و اینجاست که دشواری واقعی بود ، زیرا آهاز مردی بی ایمان بود. این امر هنگامی نشان داده شد که اشعیا به روشی غیرمعمول به پادشاه گفت که از خدا نشانه ای بخواهد ، پادشاه با تظاهر به فروتنی کاذب ، از آن امتناع ورزید. در اعماق زندگی ، آهاز به خدا اعتقاد نداشت و نمی خواست او را در راه سیاست حساب کند.
با این حال ، آنچه در معرض خطر بود تداوم سلسله داوودیک و ، همراه با آن ، وعده مسیحی بود. بنابراین ، خداوند قصد داشت نشانه ای به او بدهد که تأیید عدم موفقیت اتحاد دشمن باشد. پس از آن بود که اشعیا آنچه را که آیه ما می گوید پیشگویی کرد (آیا 7:14).
حالا ، آن سیگنال دقیقاً از چه چیزی تشکیل شده بود؟ در اصل ، به نظر می رسد همه چیز نشان می دهد که در متن پادشاه آهاز ، یک دوشیزه باکره ازدواج می کند و صاحب پسری می شود که امانوئل نامیده می شود ، این یعنی خدا با ما. بدیهی است که در این واقعیت هیچ چیز معجزه آسایی وجود نداشت ، اما آنچه که پیامبر اضافه کرد چیز معجزه آسایی بود: قبل از اینکه کودک بداند چگونه بدی ها را رد کند و خوبها را انتخاب کند ، سرزمین دو پادشاهی که می ترسید رها شوند (7 : 16) با این کار ، خدا تعهد خود را نسبت به فرزندان داود نشان می داد ، که باید تحقق می یافت تا زمانی که وعده او با فرزندی که برای همیشه بر تخت سلطنت بنشیند ، تحقق یابد (2 S 7: 12-16). ما دقیقاً نمی دانیم كه او به كدام كودك اشاره كرده است ، اگرچه بعضی ها حزقیا ، پسر آهاز را پیشنهاد كرده اند.
اما طبق گفته متی ، این پیشگویی انتظار داشت تحقق بسیار بیشتری با عیسی انجام شود. اولین فرزندی که در دربار آهاز متولد می شود ، امانوئل نامیده می شود و این یادآوری است که خدا با آنها است ، اما این به این معنی نیست که کودک واقعاً خدا است. اما در مورد عیسی مسیح ، نام امانوئل معنای جدید ، بسیار کاملتری پیدا می کند. این فقط نامی نبود که امید را به همراه آورد ، بلکه فرزندی که به دنیا می آید ، خود خداست که در میان قوم خود زندگی می کند. و به همین ترتیب ، دوشیزه دختر باکره اول که اکنون تحقق می یابد ، باکره ای خواهد بود که بدون واسطه گری یک مرد ، اما با کار روح القدس ، باردار می شود.
این امر آنچه در آن قسمت از اشعیا نیز پیشگویی شده بود را برآورده می کند:
(آیا 9: 6-7) از آنجا که فرزندی برای ما متولد می شود ، پسری به ما داده می شود و سلطنت بر دوش او است. و نام او شگفت آور ، مشاور ، خدای توانا ، پدر ابدی ، شاهزاده صلح خوانده خواهد شد. امپراتوری و صلح او در تخت داوود و پادشاهی او محدودیتی نخواهد داشت ، از این به بعد برای همیشه او را در قضاوت و عدالت تنظیم و تأیید می کند. غیرت پروردگار میزبان این کار را می کند.
744 معنی عدد فرشته
نام او را امانوئل می خوانید که ترجمه شده است: خدا با ماست.
همانطور که قبلاً اشاره کردیم ، امانوئل نامی است که والدین م belمن به کودکی که در لحظات حساس متولد می شود می دهند تا اطمینان خود را از اطمینان اینکه خدا با آنها است ابراز کنند. اما کودکی که از مریم متولد خواهد شد نه تنها نامی را در خود به وجود می آورد که در اوقات سخت آنها را امیدوار می کند بلکه به معنای واقعی کلمه آن کودک خدا با ما خواهد بود.
در مسیح ، خدا در میان انسانها ساکن شد. یحیی رسول اینگونه بیان کرد:
(یوحنا 1: 14) و آن كلام گوشت شد و در میان ما ساكن شد (و جلال و جلال او را جلال یگانه پسران پدر را دیدیم) پر از فیض و حقیقت.
در عهد عتیق ، خدا در معبد ساکن بود ، اما اکنون او در میان مردم خود به روشی زنده ، قابل مشاهده و ملموس ظاهر می شود. این عالی ترین وحی خداوند است.
(او 1: 1) خدا ، كه بارها و از بسیاری جهات در گذشته از طریق پیامبران با پدران صحبت كرده است ، در این روزهای آخر از طریق پسر با ما صحبت كرده است.
اما او نه تنها قرار بود خدا را به روشی منحصر به فرد آشکار کند ، بلکه در آستانه نجات انسان از همه بدبختی هایش بود. برای آن لازم بود که او مانند یکی از آنها شود. در غیر این صورت امکان پذیر نیست. برای مراقبت از جذامی ها ، باید کنار آنها باشید. برای موعظه کردن به افراد در محله های فقیرنشین ، باید به جایی بروید که آنها هستند. به این معنا ، ما برای حرفه تبلیغی قوی رسول پولس ، که می گوید:
(1 کورن. 9: 19-22) بنابراین ، فارغ از همه ، خودم را خادم همه قرار داده ام تا تعداد بیشتری را بدست آورم. من خودم را به عنوان یهودی به یهودیان تبدیل کرده ام تا برنده یهودیان شوم. کسانی که تابع قانون هستند (گرچه من تابع قانون نیستم) به عنوان تابع قانون ، کسانی که تابع قانون هستند را جلب می کنند. کسانی که بی قانون هستند ، گویی که من بی قانون هستم (نه از خدا بی قانونی بلکه تحت قانون مسیح) ، برای پیروزی در بی قانونی ها. من ضعیف را ساخته ام تا ضعف را بدست آورم. من همه کارها را انجام داده ام تا در هر صورت مقداری پس انداز کنم.
چنین مردانی شایسته تحسین ما هستند ، اما باید بپذیریم که هیچ یک از اقدامات آنها نمی تواند با مسیح مطابقت داشته باشد.
(2 کور. 8: 9) زیرا شما فیض خداوند ما عیسی مسیح را می دانید ، که به خاطر شما فقیر شد ، ثروتمند شد تا از طریق فقر او غنی شوید.
او که خالق همه چیز است ، ذات انسانی را که خودش آفریده است فرض کرد و به ملاقات ما آمد تا ما را با فضل خود غنی کند. او قصد داشت ما را از بدبختی ها ، گناهان و دلسردی های ما دور کند و ما را فرزندان و وارثان مسیح خود کند. او وارد فضای آلوده به گناه ما شد تا محکومیت ما را تحمل کند و بنابراین بتواند ما را در برابر خدا توجیه کند. برای این ، او به بیماران نزدیک شد تا آنها را شفا دهد ، اهریمنی شد تا آنها را آزاد کند ، گرسنه ها برای تغذیه آنها ، اما مهمتر از همه ، آنها برای نجات آنها به دنبال افراد گمشده بود
اگرچه بسیاری از مردم تصور می كنند كه خدا از انسان دور است ، اما این كاملاً نادرست است. در اینجا می بینیم که خداوند هرگز انسان را ترک نکرده و در عیسی مسیح آن را به شکلی غیرقابل انکار نشان داده است.
اما او را ملاقات نکرد تا اینکه او پسر اولاد خود را به دنیا آورد.
یوسف از فرمان فرشته اطاعت کرد و مری را به عنوان همسر به خانه برد اما تا پس از تولد فرزند موعود با او روابط زناشویی نداشت.
این معنای طبیعی این عبارت است ، اما بدیهی است که بر خلاف دکترین کاتولیک درباره بکر بودن همیشه مریم است ، بنابراین برخی تلاش ناامیدانه ای کرده اند تا معنای دیگری به عبارت دهند.
فراموش نکنیم که در سرتاسر کتاب مقدس ، مادری نعمتی از طرف خداوند تلقی شده است و برعکس ، عقیم بودن به عنوان یک انگ اجتماعی تلقی می شد. به همین ترتیب ، اگرچه كلیسای كاتولیك تصور می كند كه بكارت یك كشور با وقار و با شكوه تر از مادری است ، اما این طرز تفكر یوسف و مریم كه طبق ارزش های عهد عتیق تربیت شده اند ، نخواهد بود. ، جایی که ما هیچ اثری از آن ایده پیدا نکردیم.
اثبات اینکه پس از تولد عیسی ، پدر و مادرش توسط خانواده ای متشکل از چند فرزند مورد رحمت خداوند قرار گرفتند ، می توانیم از این واقعیت که او فرزند اولش بود ، استنباط کنیم که این به معنی حضور فرزندان دیگر است. این با مراجعه های متعددی که در عهد جدید به سایر فرزندان یوسف و مریم (مت 12:46) (مت 13: 55-56) (آقای 6: 3) (جن 6: 3) می بینیم ، تأیید می شود (عمل 1:14) (اول قرنتیان 9: 5) (گا 1:19).
کلیسای کاتولیک همه اینها را تغییر داده است تا شخصیت مریم مقدس را به حدی برتری دهد که به هیچ وجه نمی تواند توجیهی در کتاب مقدس پیدا کند. ملکه بهشت خواندن او ، دعا کردن او به عنوان واسطه ای بین خدا و انسان ، پرستش او ، گفتن که او مادر خداست ، یا اینکه خودش بدون گناه با یک تصور نابالغ متولد شد ، تنها برخی از افراط و تفریط است که کلیسای کاتولیک در رابطه با ماریا مرتکب شده است.
اما این واقعیت که کتاب مقدس اجازه نمی دهد تا به آن نقطه برسیم ، نباید ما را وادار کند تا از وفاداری و عشقی که یوسف و مریم نسبت به پروردگار اظهار داشتند ، غافل شویم. مثال شما نیز باید منبع الهام ما باشد.
کشف جزئیات شگفت انگیز از مصلوب شدن عیسی مسیح
با دوستانتان به اشتراک بگذارید: